چه میدونم . . .

خستم . . .

چه میدونم . . .

خستم . . .

عجب

عجب خنگ شدما. من اینجا چیکار میکنم عجب ...

سلام

این روزا اینقد سرم شلوغه که خودمم نمیفهم دارم چی کار میکنم ولی با اینکه خیلی خسته میشم ولی حال و روز روحیم خوبه احساس خوبی درمورد خودمو کارایی که میکنم دارم.

این روزا منتظر جواب مصاحبه استخدامی مجلسم تا چند روز دیگه هم معلوم میشه که نوسا میمونم یا نه کلا یه جورایی بلاتکلیفم ولی همه چیز آرومه. 

آسمون عشقم آبی و آرومه ،ویولنم آهنگ بارون بارونرو میزنه امروز صبح نمیدونم چم بود کلی شیطونی کردم وسط خنده و شوخیم اشک ریختم اصلا تا چشمامو باز کردم گفتم دوست دارم.

چاره

دنیای بیرحمیست
چه زود پیش چشم عزیزانمان ارزان می شویم
چاره کم کردن رابطه ست که لااقل به مفت نفروشنمان

درد

امان از عادت ...

اعتماد به نفس

اندر عجب مانده ام و انگشت حیرت بر دهانم که این عجب اعتماد بنفسی ست که مرا در بر گرفته .با بزرگان رشته خود می نشینم و سوابقشان را زیرسوال میبرم  و آنها را از دانش نداشته ام در وادی حیرت رها میکنم در حالی که خود برای طراحی یک Database(پایگاه داده) همچون آهو در برف گرفتارم.

از دیروز پروژه تستی مون برای استخدام شروع شد و من ازهمین اولش دارم توی مفاهیم اولیه Database لنگ میزنم خدا این اعتماد به نفس و از من نگیره.