چه میدونم . . .

خستم . . .

چه میدونم . . .

خستم . . .

عجبا . . .

اِ اِ اِ  صاف صاف تو چشم من نگاه میکنه میگه(بعدازگذشت شیش ساعت) نفهمیدم ساعت چه جوری گذشت ،حواسم نبود، سرم شلوغ بودنتونستم یه حال از توبپرسم اِ اِ اِ بعدمیگه من عاشقتم من اینجوری من اونجوری . . . عجب اینم رسم جدیدعاشقیه اخه من چی بگم، احساسات منوبا منطق جواب میده اخه مگه احساسات منطق سرش میشه مگه اصلامنطقیه که ماباهم باشیم وهستیم. اخه اگه میخواستم منطقی باشم که . . .

چی بگم والا اخه این چیزاروکه نمیشه توضیح داد چه میدونم . . . فقط گفتم خسته نباشی گلم 

نظرات 3 + ارسال نظر
عسل سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:38 ب.ظ http://www.bipardeh.blogfa.com

ای بابا !
اینم از روزگار عاشقا !
بهم سر بزن !
منتظرتم !

حتما . . .

علی سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:39 ب.ظ

درخواست همکاری از شما دوست عزیز
اگر حاضر به نویسندگی در وبلاگ www.takbarg1.blogsky.com هستید در قسمت نظرات من رو مطلع کنید
منتظر شما هستم
حتما به ما سربزنید

ممنون دوست عزیز
اگه بتونم همین وبلاگو بزرگ کنم خیلی خوب میشه .
مرسی

زاغچه سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ http://zaghche.blogsky.com/

شاید یه وقتایی لازم باشه به جای اینکه اون احساسات تو رو درک کنه تو منطق اون رو درک کنی ....فقط گاهی وقتا....

چی بگم والا
مردم از بس درکش کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد